Репост из: عَبَقْ FRAGRANT
عقیل علی منجی الخواجه
ولادت: بغداد ۱۳۷۳
شهادت: جرف النصر۱۳۹۳/۶/۱۱
چند روز از محاصرهشدنمان میگذشت و تشنگی شدید و خستگی بر ما چیره شده بود. فریادهای «السلام عليک يا ابا عبدالله» که از عمق وجود مجاهدان بلند شد، فهمیدیم عطش تاب و توان همه را بریده است. عقیل دیگر نمیتوانست این وضع را تحمل کند و برای آب آوردن پافشاری میکرد؛ با وجود این که میدانست این کار سخت و تقریبا ناممکن است! چرا که تروريستها به مخزنهای آب بسیار نزدیک بودند و آن ناحیه تبدیل به میدان جنگِ مجاهدان و تروریستهای داعشی شده بود.
او سوار ماشین شد و به راه افتاد. در حالی که سعی داشت به افراد تروريستى دست پیدا کند، مورد اصابت گلوله آنها قرار گرفت. پیش از آنکه تروريستها سر برسند، گروهی از همرزمانش به کمک او شتافتند.
در بین آنها پیرمردی که لباس روحانیت به تن داشت، توانست خود را به عقیل برساند. او عقیل را به ماشین رساند. در راه برگشت، داعشیها یک بمب کنارجادهای منفجر کردند که عقیل و شیخ را به شهادت رساند و عدهای از همرزمانشان را مجروح کرد.
یکی از رزمندگانی که همراه آنها در ماشین بود تعریف میکند که عقیل لحظهای از گفتن «السلام علیک یا ابالفضل» دست برنمیداشت، چرا که او خوب میدانست در آن حال، جایگاهی مثل جایگاه حضرت عباس(ع) پیدا کرده بود!
روایتگر: دوست شهید
#با_عطر_شهداى_كربلايى
ولادت: بغداد ۱۳۷۳
شهادت: جرف النصر۱۳۹۳/۶/۱۱
چند روز از محاصرهشدنمان میگذشت و تشنگی شدید و خستگی بر ما چیره شده بود. فریادهای «السلام عليک يا ابا عبدالله» که از عمق وجود مجاهدان بلند شد، فهمیدیم عطش تاب و توان همه را بریده است. عقیل دیگر نمیتوانست این وضع را تحمل کند و برای آب آوردن پافشاری میکرد؛ با وجود این که میدانست این کار سخت و تقریبا ناممکن است! چرا که تروريستها به مخزنهای آب بسیار نزدیک بودند و آن ناحیه تبدیل به میدان جنگِ مجاهدان و تروریستهای داعشی شده بود.
او سوار ماشین شد و به راه افتاد. در حالی که سعی داشت به افراد تروريستى دست پیدا کند، مورد اصابت گلوله آنها قرار گرفت. پیش از آنکه تروريستها سر برسند، گروهی از همرزمانش به کمک او شتافتند.
در بین آنها پیرمردی که لباس روحانیت به تن داشت، توانست خود را به عقیل برساند. او عقیل را به ماشین رساند. در راه برگشت، داعشیها یک بمب کنارجادهای منفجر کردند که عقیل و شیخ را به شهادت رساند و عدهای از همرزمانشان را مجروح کرد.
یکی از رزمندگانی که همراه آنها در ماشین بود تعریف میکند که عقیل لحظهای از گفتن «السلام علیک یا ابالفضل» دست برنمیداشت، چرا که او خوب میدانست در آن حال، جایگاهی مثل جایگاه حضرت عباس(ع) پیدا کرده بود!
روایتگر: دوست شهید
#با_عطر_شهداى_كربلايى